فاصله ات را با احساسم حفظ کن
نکند پای عشق به نگاهت گیرکند
که من رها خواهم شد عاشقانه در احساست
درشادی ، درغم
درسرخوشی ، درخستگی
در..................همه حال تورا امتحان کردم
همیشه طعم عشق میدهی
شیرین و خواستنی
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم
باز باید مواظب اشک هایم باشم
باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺎﻟﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭽﯿﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺗﯽ
ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ
ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ
ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ
ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ....
عشق من . . .
وقتی می گویم سراغم نیا,
نه این که فراموشت کرده ام . . . !
یا دیگر دوستت ندارم !
نه..
من فقط فهمیده ام;
وقتی دلت با من نیست . . .
بودنت مشکلی را حل نمی کند
تنها دلتنگ ترم می کند.
اینجا زمین است. جایی که وقتی زانوهایت را
از شدت تنهایی بغل گرفته ای...به جای همدردی
برایت پول خرد می اندازند